سرنوشت
86/1/10 :: 11:10 صبح
در تمام طول تاریکی
سیرسیرکها فریاد زدند
ماه ای ماه بزرگ
در تمام طول تاریکی
شاخه ها با آن دستان دراز
که از آنها آهی شهوتنک
سوی بالا می رفت
و نسیم تسلیم به فرامین خدایانی نشناخته و مرموز
و هزاران نفس پنهان در زندگی مخفی خک
و در آن دایره سیار نورانی شبتاب
دقدقه در سقف چوبین
لیلی در پره
غوکها در مرداب
همه با هم ‚ همه با هم یکریز
تا سپیده دم فریاد زدند
ماه ای ماه بزرگ ...
در تمام طول تاریکی
ماه در مهتابی شعله کشید
ماه
دل تنهای شب خود بود
داشت در بغض طلایی رنگش می ترکید
<<فروغ فرخزاد>>
86/1/10 :: 11:10 صبح
گل ابریشم من گل که دلش سنگ نمیشه
خیلی وقته که یه پیغومی ندادی واسه من
آخ چه قد قشنگه ازعشق تودیوونه شدن
تو میای تموم میشه هرچی غمه
روز دیدار تو روز عشقمه
زندگی عشق همین دقایقه
زنده باد هرکی هنوز یه عاشقه
مثل تو عاشق عشقم منودیوانه ندون
بازیه روز دستایه گرمتو به دستمام برسون
با خودت عشقو بیار گذشته هامو بسوزون
میدونم باز یه روزی تموم میشه فاصلمون
تو میای تموم میشه هرچی غمه
روز دیدار تو روز عشقمه
زندگی عشق همین دقایقه
86/1/10 :: 11:10 صبح
ای ستـــــــاره ها که بر فراز آسمـــــان
با نگــــــاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستــــــاره ها که بر فراز ابـــــرها
بر جــــــهان ما نظاره گر نشسته اید
آری این منم در دل سکــــــوت شب
ای ستاره ها اگر به دل من مدد کنید
دامن ازغمش پر از ستــــــاره می کنم
ای ستــــــاره ها چه شد که در نگاه من
درگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد
ای ستـــــاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشــــــقانه مرد
ای ســـــــتاره ها مگر شما هم آگهید
از دو رویی و جفای ساکنـــــان خاک
کاینچنین به قلب آسمــــان نهان شدید
ای ستاره ها , ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کــــــام او زعشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگربه جز جفـــــا
زین سپس به عاشــــــقان وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سربه دامـــــــن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی به سوی این جهان گشاده اید
رفته است و مهرش از دلم نمی رود
ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟
ای ستاره ها , ستاره ها , ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟
«فروغ فرخ زاد»
86/1/10 :: 11:10 صبح
|
|
|
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه، محو تماشای نگاهت. آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشة ماه فروریخته در آب شاخهها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ یادم آید، تو به من گفتی: - ” از این عشق حذر کن! لحظهای چند بر این آب نظر کن، آب، آیینة عشق گذران است، تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است، باش فردا، که دلت با دگران است! تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن! با تو گفتم:” حذر از عشق!؟ - ندانم سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم، نتوانم! روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد، چون کبوتر، لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم ...“ باز گفتم که : ” تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم، نتوانم! “ اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب، نالة تلخی زد و بگریخت ... اشک در چشم تو لرزید، ماه بر عشق تو خندید! یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم. نگسستم، نرمیدم. رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم، نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم، نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم ... بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
فریدون مشیری |
86/1/10 :: 11:10 صبح
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق زندگی
چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
زندگی جذبه دستی است که می چیند
زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است
زندگی بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگب سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به هوا لمس تنهایی ماه
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر زند..............
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدید امروز :: :: بازدید دیروز ::
:: درباره خودم :: :: اوقات شرعی ::
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
3932
6
7
ببرد از من قرار و طاقت و هوش
بت سیمین دل سنگین بناگوش
:: لینک به وبلاگ ::
|
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: مطالب بایگانی شده ::
:: موسیقی وبلاگ ::